پرآب ترین شهر ایران: تحلیلی جامع بر اساس شاخص های چندگانه
به گزارش دور زمین، مفهوم «شهر پرآب» در کشوری چون ایران که بخش عمدهای از آن با اقلیم خشک و نیمهخشک دست و پنجه نرم میکند، تعریفی پیچیده و چندوجهی دارد. آیا صرفاً میزان بارش سالانه ملاک است، یا دسترسی به منابع آب پایدار سطحی و زیرزمینی، کیفیت آب و چگونگی مدیریت این منابع نیز در این تعریف دخیل هستند؟ واقعیت آن است که «پرآبی» یک مفهوم نسبی است و در چارچوب شرایط اقلیمی ایران، ممکن است با استانداردهای جهانی متفاوت باشد. پارامترهای گوناگون آب و هوایی نظیر دمای خشک، دمای مرطوب، نقطه شبنم و رطوبت نسبی، همگی در درک کلی شرایط اقلیمی و پتانسیل آبی مناطق مؤثرند ، و این نشان میدهد که ارزیابی وضعیت آبی فراتر از یک شاخص ساده است. برای یک ارزیابی جامع، ضروری است که ترکیبی از شاخصها شامل میانگین بارش سالانه، حجم آبهای سطحی (رودخانهها، دریاچهها، تالابها)، ظرفیت سدها، وضعیت آبخوانهای زیرزمینی و پایداری این منابع در طول زمان مورد توجه قرار گیرد. صرف بارش بالا، یک شهر را به معنای پایدار «پرآب» نمیکند اگر زیرساختهای لازم برای ذخیره و مدیریت آن آب وجود نداشته باشد یا اگر الگوهای مصرف ناپایدار باشند. به عنوان مثال، برخی شهرها ممکن است بارشهای فصلی شدیدی را تجربه کنند، اما به دلیل نبود سدهای کافی یا سیستمهای جمعآوری مناسب، بخش قابل توجهی از این آب به صورت رواناب از دسترس خارج شود. همچنین، اگر شهری با بارش بالا، تقاضای آبی بسیار فراتر از ظرفیت تجدیدپذیر خود داشته باشد، همچنان میتواند با تنش آبی مواجه شود. بنابراین، مفهوم «پرآبی» باید عنصر «دسترسی پایدار» و «مدیریت کارآمد» را نیز در بر گیرد. این مقاله با بررسی دادههای موجود از منابع معتبر، تلاش میکند شهرهایی را که بر اساس شاخصهای مختلف میتوان «پرآب» تلقی کرد، معرفی و تحلیل نماید و در نهایت به یک جمعبندی مستدل در پاسخ به این پرسش دست یابد.

ایران و منابع آبی: نگاهی کلی به توزیع بارش و آب
توزیع منابع آب در پهنه وسیع ایران بسیار نامتوازن است. به طور کلی، بخشهای شمالی و غربی کشور، به ویژه سواحل دریای خزر و دامنههای رشتهکوه زاگرس، از بارش و منابع آب سطحی بیشتری برخوردارند، در حالی که مناطق مرکزی، شرقی و جنوبی با محدودیتها و کمبودهای جدی آب مواجه هستند. این توزیع نامتوازن به وضوح در طبقهبندیهای اقلیمی کشور نیز نمایان است؛ از آب و هوای بیابانی و نیمهبیابانی با بارش سالانه بین 30 تا 250 میلیمتر، تا آب و هوای کوهستانی سرد با بیش از 500 میلیمتر بارش، آب و هوای معتدل کوهستانی با 250 تا 600 میلیمتر بارش، و آب و هوای معتدل خزری با بارش سالانه بین 600 تا 2000 میلیمتر.
عوامل جغرافیایی و اقلیمی نقش تعیینکنندهای در این پراکندگی دارند. در شمال ایران، دریای خزر به عنوان یک پهنه آبی وسیع و رشتهکوه البرز که چون سدی در برابر تودههای هوای مرطوب عمل میکند، اقلیمی پرباران و مرطوب را در نوار ساحلی استانهای گیلان، مازندران و گلستان ایجاد کردهاند. رودخانههای مهمی چون سفیدرود، هراز و اترک از این مناطق سرچشمه گرفته و به دریای خزر میریزند که نشاندهنده غنای منابع آب سطحی این حوزه است. در غرب و جنوب غرب کشور، رشتهکوههای زاگرس با ارتفاع قابل توجه خود، رطوبت سامانههای بارشی مدیترانهای و غربی را جذب کرده و منشأ بسیاری از رودخانهها و منابع آبی مهم کشور شدهاند. قلل مرتفعی چون دنا و زردکوه در این رشتهکوه، ذخایر برفی قابل توجهی را در خود جای دادهاند که در فصول گرم سال به تغذیه رودخانهها کمک میکنند.
با این حال، وضعیت کلی منابع آب کشور، حتی در مناطق پربارشتر، با چالشهایی روبروست. گزارشهای شرکت مدیریت منابع آب ایران و وزارت نیرو از کاهش ذخایر سدها در استانهایی مانند همدان، کاهش آورد رودخانهها در حوضههای مهمی چون کارون بزرگ، و خالی بودن بخش قابل توجهی از ظرفیت سدهای استان خراسان جنوبی در برخی دورهها حکایت دارد. همچنین، آمارهای کلی نشاندهنده قرار گرفتن کشور در سالهای بسیار خشک از نظر رتبهبندی بارش و کاهش درصد پرشدگی مخازن سدها در مقایسه با میانگینهای بلندمدت است. این شرایط نشان میدهد که پراکندگی جغرافیایی منابع آب در ایران به شدت تحت تأثیر توپوگرافی و سامانههای بزرگ اقلیمی است که منجر به تمرکز نسبی «پرآبی» در مناطق خاصی میشود، اما این مناطق نیز از چالشهای مدیریت منابع و اثرات تغییر اقلیم مصون نیستند. بنابراین، جستجو برای «پرآبترین شهر» به طور طبیعی به سمت این مناطق خاص جغرافیایی هدایت میشود، اما با در نظر گرفتن پیچیدگیهای موجود.
بارش، اولین شاخص پرآبی: کدام شهرها بیشترین باران را دریافت میکنند؟
میزان بارش سالانه یکی از ملموسترین و متداولترین معیارها برای سنجش «پرآبی» یک منطقه به شمار میرود. بر اساس دادههای سازمان هواشناسی کشور که عمدتاً تا سال 2010 میلادی جمعآوری شده است، شهر رشت، مرکز استان گیلان، با میانگین بارش سالانهای معادل 1337.5 میلیمتر (بر اساس دوره آماری 1957-2010)، عنوان پربارشترین مرکز استان در ایران را به خود اختصاص داده است. پس از آن، شهر یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، با 796 میلیمتر بارش سالانه (بر اساس دوره آماری 1987-2010) در جایگاه دوم قرار دارد. شهر ساری، مرکز استان مازندران، نیز با 790 میلیمتر بارش سالانه (بر اساس دوره آماری متفاوت 1999-2005) از جمله پربارشترین مراکز استان به شمار میرود. سایر مراکز استان با بارش قابل توجه شامل ایلام با 583.7 میلیمتر، گرگان با 583 میلیمتر و خرمآباد با 504.3 میلیمتر هستند.
البته باید توجه داشت که تمرکز صرف بر مراکز استانها ممکن است تصویر کاملی از پربارشترین نقاط کشور ارائه ندهد. برخی نقاط دیگر، بهویژه در مناطق کوهستانی یا روستاهای خاص، ممکن است بارشهای بیشتری را نیز تجربه کنند. به عنوان نمونه، گزارشها حاکی از آن است که روستای سلین در استان کردستان در برخی بازههای زمانی، با ثبت 101 میلیمتر بارندگی تنها در یک شبانهروز، رکورددار بارش نقطهای در کشور بوده است.
با این وجود، اتکا صرف به دادههای بارش تاریخی، بهویژه میانگینهای بلندمدت، بدون در نظر گرفتن روندهای اخیر میتواند گمراهکننده باشد. دوره آماری دادههای مذکور عمدتاً به پیش از یک دهه گذشته بازمیگردد. در سالهای اخیر، تغییرات اقلیمی و افزایش فراوانی پدیدههای حدی مانند خشکسالیهای شدید و طولانیمدت یا بارشهای سیلآسا و کوتاهمدت، پایداری الگوهای بارش را در بسیاری از نقاط جهان و ایران تحت تأثیر قرار داده است. این بدان معناست که حتی اگر شهری در گذشته به طور میانگین بارش بالایی داشته، ممکن است در سالهای اخیر با نوسانات بیشتری مواجه شده باشد که بر «پرآبی» واقعی و قابل اتکای آن تأثیر میگذارد. بنابراین، در کنار آمار بارش، بررسی سایر منابع آبی و پایداری آنها اهمیت دوچندان مییابد.
فراتر از باران: بررسی منابع آب سطحی و زیرزمینی
در حالی که بارش نقطه آغازین چرخه آب است، این منابع آب سطحی و زیرزمینی هستند که در نهایت دسترسی به آب قابل استفاده را برای مصارف مختلف فراهم میکنند.
جریان حیات در شریانهای ایران: رودخانهها و سدهای مهم
رودخانهها نقش حیاتی در تامین آب شرب، کشاورزی و صنعت در بسیاری از شهرهای ایران ایفا میکنند و سدها نیز به عنوان سازههایی برای مهار، ذخیره و تنظیم جریان این شریانهای حیاتی عمل مینمایند.
در استان گیلان و به ویژه شهر رشت، رودخانه سفیدرود به عنوان دومین رود بلند ایران و مهمترین رود استان، نقشی کلیدی دارد. این رودخانه که از ترکیب دو رود شاهرود و قزل اوزن در منجیل شکل میگیرد، مزارع وسیع دشت گیلان را آبیاری میکند. سد بزرگ سفیدرود (منجیل) نیز با هدف تنظیم آب برای کشاورزی و تولید برق بر روی این رودخانه احداث شده است. علاوه بر این، سد آیتالله بهجت (بیجار) نیز در تامین آب شرب و کشاورزی منطقه و کنترل سیلاب نقش مهمی دارد. با این حال، شهر رشت با چالش آلودگی رودخانههای شهری خود مانند گوهررود و زرجوب نیز مواجه است که کیفیت این منابع آبی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
شهر یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، در دامنههای پربرکت دنا واقع شده و از نعمت رودخانههایی چون بشار و مهریان بهرهمند است. استان کهگیلویه و بویراحمد با وجود آنکه حدود 10 درصد از منابع آب کشور را در اختیار دارد، با چالشهایی در مدیریت و بهرهبرداری کامل از این پتانسیل مواجه است و بخش قابل توجهی از آب آن از استان خارج میشود. رودخانههای مهم دیگری چون زهره و مارون نیز در این استان جریان دارند. سد در حال ساخت تنگ سرخ (بشار) با هدف تامین آب شرب یاسوج و شیراز و همچنین مصارف کشاورزی، از جمله طرحهای مهم برای بهرهبرداری بیشتر از منابع آب سطحی منطقه است. سد کوثر در گچساران نیز نقش مهمی در تامین آب شرب حدود 2000 روستای جنوب کشور ایفا میکند.
در استان مازندران و شهر ساری، رودخانه تجن که از شرق این شهر عبور میکند، به همراه شاخههای اصلی آن، منبع آبی مهمی محسوب میشود. استان مازندران به طور کلی دارای حدود 120 رشته رودخانه اصلی و فرعی است. سد شهید رجایی (سلیمان تنگه) در ساری به عنوان یکی از بزرگترین سدهای استان، نقش کلیدی در تامین آب منطقه دارد، هرچند در سالهای اخیر با چالشهایی نظیر کاهش ذخیره آب مواجه بوده است.
وجود رودخانههای بزرگ و سدهای متعدد در نزدیکی یک شهر، پتانسیل «پرآبی» آن را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. اما این مزیت همواره پایدار نیست. چالشهایی مانند آلودگی شدید رودخانههای شهری رشت با فاضلابهای مختلف که استفاده از آنها را محدود یا غیرممکن میسازد ، یا کاهش ذخایر سدها به دلیل خشکسالیها و مدیریت مصرف، مانند آنچه در مورد سد شهید رجایی ساری گزارش شده یا به طور کلی در برخی استانها مشاهده میشود ، میتواند این برتری طبیعی را تضعیف کند. این موارد نشان میدهد که کمیت آب سطحی به تنهایی کافی نیست و کیفیت آب و پایداری ذخایر سدها نیز عوامل تعیینکنندهای در «پرآبی» واقعی و قابل استفاده یک شهر هستند.
گنجینههای پنهان: وضعیت آبهای زیرزمینی
آبهای زیرزمینی، به خصوص در مناطقی که دسترسی به آب سطحی محدودتر است یا به عنوان منبع مکمل در کنار آبهای سطحی، نقش بسیار مهمی در تامین نیازهای آبی کشور دارند.
وضعیت آبهای زیرزمینی در استان گیلان و شهر رشت به طور کلی مطلوبتر از بسیاری از نقاط دیگر کشور ارزیابی میشود. بالا بودن سطح آب زیرزمینی یکی از ویژگیهای این منطقه است و بر اساس برخی گزارشها، استان گیلان تنها استان بدون پدیده فرونشست زمین در ایران است ، که میتواند نشاندهنده مدیریت نسبتاً بهتر یا تغذیه مناسب آبخوانها در این استان باشد. مطالعات انجام شده بر روی کیفیت آب زیرزمینی در مناطقی از رشت، آن را برای مصارف شرب و کشاورزی مناسب و قابل قبول ارزیابی کردهاند.
در مقابل، استان مازندران و شهر ساری با چالش کاهش تراز آبهای زیرزمینی و کاهش حجم آبخوانها، بهویژه در مناطق شرقی استان، مواجه هستند. بر اساس گزارشها، سالانه حدود 1.3 میلیون مترمکعب آب از منابع زیرزمینی مازندران برداشت میشود که بخش عمدهای از آن (حدود 90 درصد) صرف مصارف کشاورزی میگردد.
استان کهگیلویه و بویراحمد و شهر یاسوج نیز وابستگی قابل توجهی به منابع آب زیرزمینی دارند، به طوری که حدود 92 درصد آب آشامیدنی شهر یاسوج از این منابع تامین میشود. این وابستگی شدید، با توجه به گزارشها مبنی بر تهدید خشکسالی و بحران آب در آینده استان ، نیازمند توجه و برنامهریزی دقیق برای مدیریت پایدار این منابع است.
در سطح ملی، وضعیت بسیاری از دشتهای کشور از نظر منابع آب زیرزمینی بحرانی گزارش شده و پدیده فرونشست زمین به یک چالش جدی تبدیل شده است. استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و یزد در طبقهبندیهای رسمی در شرایط کمبود آبی شدید قرار گرفتهاند. اقداماتی نظیر انسداد چاههای غیرمجاز در استانهایی چون تهران و مرکزی نیز در راستای مقابله با اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی انجام میشود. اتکای بیش از حد به آبهای زیرزمینی، حتی در مناطقی که از بارش نسبتاً خوبی برخوردارند، میتواند منجر به ناپایداری منابع آبی شود، مگر اینکه با مدیریت صحیح، کنترل برداشت و تغذیه مناسب آبخوانها همراه باشد. وضعیت نسبتاً مطلوبتر استان گیلان در این زمینه ، در تضاد با بسیاری از نقاط دیگر کشور قرار دارد و نشان میدهد که «پرآبی» زیرزمینی تنها به حجم اولیه آب موجود بستگی ندارد، بلکه به توازن بین برداشت و تغذیه و جلوگیری از پیامدهای منفی مانند فرونشست نیز وابسته است.
معرفی نامزدهای عنوان پرآبترین شهر ایران
با توجه به شاخصهای متعدد مورد بررسی، میتوان شهرهایی را به عنوان نامزدهای اصلی کسب عنوان «پرآبترین شهر ایران» معرفی و تحلیل کرد.
رشت: نگین پرباران شمال
شهر رشت، مرکز استان گیلان، بر اساس مجموعهای از شاخصها، یکی از قویترین نامزدها برای این عنوان است. این شهر با میانگین بارش سالانه 1337.5 میلیمتر، نه تنها پربارشترین مرکز استان در ایران است ، بلکه از منابع آب سطحی بسیار غنی نیز بهرهمند است. رودخانه عظیم سفیدرود و شبکه گستردهای از رودخانههای محلی، منابع آبی قابل توجهی را برای این منطقه فراهم میکنند. وجود سدهای مهمی چون سد سفیدرود (منجیل) و سد آیتالله بهجت (بیجار) نیز به تنظیم و تامین آب کشاورزی و شرب کمک شایانی میکند. علاوه بر این، همانطور که پیشتر اشاره شد، وضعیت آبهای زیرزمینی در استان گیلان نسبتاً مطلوب گزارش شده، با سطح آب بالا و عدم گزارش پدیده فرونشست در سطح استان. کیفیت آب زیرزمینی نیز برای مصارف شرب و کشاورزی مناسب ارزیابی شده است. با این همه، شهر رشت با چالشهای جدی نیز روبروست. آلودگی شدید رودخانههای شهری مانند زرجوب و گوهررود به فاضلابهای شهری، صنعتی و حتی بیمارستانی، یک معضل بزرگ زیستمحیطی و بهداشتی است که استفاده از این منابع آبی را به شدت محدود کرده و سلامت عمومی را تهدید میکند. همچنین، رسوبگیری مخزن سد سفیدرود نیز از جمله مسائلی است که بر کارایی بلندمدت این سد تاثیرگذار است. بنابراین، هرچند رشت از نظر کمیت منابع آبی در جایگاه بسیار ممتازی قرار دارد، چالش کیفیت آبهای سطحی شهری آن یک نقطه ضعف اساسی محسوب میشود که «قابل استفاده بودن» بخش قابل توجهی از این آب فراوان را زیر سوال میبرد.
یاسوج: سخاوت زاگرس
شهر یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، با قرارگیری در دامنههای پرآب رشتهکوه زاگرس و بهرهمندی از بارش سالانه 796 میلیمتر (دومین مرکز استان پربارش) ، یکی دیگر از شهرهای با پتانسیل آبی بسیار بالا در کشور است. این شهر از جریان رودخانههای بشار و مهریان بهره میبرد و در استانی واقع شده که حدود 10 درصد از کل منابع آب کشور را در خود جای داده است. وجود آبشارها و چشمههای متعدد نیز از دیگر ویژگیهای آبی این منطقه است. احداث سد تنگ سرخ (بشار) با هدف تامین آب شرب و کشاورزی و نزدیکی به سد کوثر نیز بر پتانسیل آبی منطقه میافزاید. با این حال، چالشهایی نیز در این زمینه وجود دارد. همانطور که ذکر شد، بخش عمدهای از آب تجدیدپذیر استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت مهار نشده از استان خارج میشود. همچنین، وابستگی شدید آب شرب شهر یاسوج (حدود 92 درصد) به منابع آب زیرزمینی ، نشاندهنده عدم بهرهبرداری کامل از پتانسیل عظیم آب سطحی برای مصارف شرب یا چالشهای مرتبط با تصفیه و انتقال آن است. نگرانیها در مورد تاثیر خشکسالیها و بحران آب در آینده استان نیز مطرح شده است و نیاز به مدیریت دقیق منابع برای عبور از شرایط احتمالی تنش آبی مورد تاکید قرار گرفته است. این وضعیت، با وجود فراوانی طبیعی آب، میتواند در بلندمدت و با افزایش تقاضا یا تشدید خشکسالیها به چالش تبدیل شود.
سایر شهرهای قابل توجه: بررسی موردی
علاوه بر رشت و یاسوج، شهرهای دیگری نیز وجود دارند که از منابع آبی قابل توجهی برخوردارند، هرچند با چالشهای متفاوتی در پایداری و مدیریت این منابع روبرو هستند. شهر ساری، مرکز استان مازندران، با بارش سالانه 790 میلیمتر (بر اساس دوره آماری متفاوت)، سومین مرکز استان پربارش کشور محسوب میشود. این شهر از جریان رودخانه تجن بهرهمند بوده و در نزدیکی دریای خزر واقع شده است. سد بزرگ شهید رجایی نیز در تامین آب منطقه نقش دارد. با این حال، ساری و به طور کلی استان مازندران با چالشهای جدی در زمینه پایداری منابع آبی خود مواجه هستند. گزارشها از بحران کمبود آب در سد شهید رجایی در برخی دورهها و کاهش قابل توجه سطح آبهای زیرزمینی به دلیل برداشت بیرویه، بهویژه برای مصارف کشاورزی، حکایت دارند. این وضعیت یک تناقض آشکار را نشان میدهد: منطقهای با پتانسیل آبی طبیعی بالا که به دلیل الگوهای مصرف و مدیریت تقاضا، بهویژه در بخش کشاورزی، دچار بحران شده است. این امر مستقیماً به نقش حیاتی مدیریت منابع و الگوهای مصرف در تعریف «پرآبی» پایدار اشاره دارد.
شهرهای دیگری مانند ایلام (مرکز استان ایلام) با بارش 583.7 میلیمتر و گرگان (مرکز استان گلستان) با 583 میلیمتر بارش سالانه نیز از جمله مراکز استان با بارش قابل توجه هستند. استان ایلام دارای رودخانههای مهم مرزی و بخشی از حوضه آبریز کرخه است و شرکت آب منطقهای ایلام مسئولیت مدیریت این منابع را بر عهده دارد. استان گلستان نیز از منابع آبی برخوردار است که توسط شرکت آب منطقهای مربوطه مدیریت میشود ، اما این استان نیز با چالشهایی مانند قرار گرفتن در طبقه تنش آبی شدید و نیاز به مدیریت برداشت منابع از بستر رودخانهها مواجه است.
چالشهای پیش روی شهرهای پرآب: از تغییر اقلیم تا مدیریت مصرف
حتی شهرهایی که به طور سنتی «پرآب» تلقی میشوند نیز از چالشهای جهانی و ملی در حوزه مدیریت آب مصون نیستند. پایداری منابع آبی این شهرها به شدت به نحوه مواجهه با این چالشها بستگی دارد. تغییرات اقلیمی یکی از مهمترین این چالشهاست. کاهش میزان بارشها در برخی مناطق، افزایش دما، ذوب زودهنگام برفها (همانطور که در مورد مازندران گزارش شده )، و افزایش فراوانی و شدت پدیدههای حدی مانند سیل و خشکسالی ، همگی پایداری منابع آب را حتی در مناطق پرآب تهدید میکنند. آلودگی منابع آب نیز معضل دیگری است. ورود فاضلابهای شهری، صنعتی و کشاورزی به رودخانهها و آبهای زیرزمینی، کیفیت آب را به شدت کاهش داده و آن را غیرقابل استفاده یا نیازمند تصفیه پرهزینه میکند. نمونه بارز این مشکل، وضعیت رودخانههای شهری رشت است. برداشت بیرویه و مدیریت ناپایدار منابع نیز از دیگر عوامل تهدیدکننده است. افت سطح آبهای زیرزمینی به دلیل برداشت بیش از حد مجاز، بهویژه برای مصارف کشاورزی (همانند آنچه در مازندران مشاهده میشود یا در گزارشهای کلی در مورد وضعیت دشتهای کشور آمده )، فرسودگی شبکههای انتقال و توزیع آب که منجر به هدررفت آب میشود (مانند گزارشها از استان کهگیلویه و بویراحمد )، و پایین بودن راندمان مهار آبهای سطحی در برخی مناطق (مثلاً در مازندران )، همگی به تشدید بحران آب کمک میکنند. در این میان، مدیریت تقاضا، بهویژه اصلاح الگوی کشت و افزایش بهرهوری آب در بخش کشاورزی که بزرگترین مصرفکننده آب در کشور است، از اهمیت حیاتی برخوردار است. چالشهای مدیریتی و زیرساختی نیز نباید نادیده گرفته شوند. عدم تکمیل طرحهای جمعآوری و تصفیه فاضلاب در بسیاری از شهرها ، نیاز به سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای ذخیره، تصفیه و انتقال آب، و لزوم اجرای دقیق برنامههای منابع و مصارف آب ، همگی از جمله مواردی هستند که نیازمند توجه جدی میباشند. این موارد نشان میدهد که «پرآبی» طبیعی به تنهایی کافی نیست و بدون مدیریت صحیح، برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری در زیرساختها، و مقابله با آلودگی و تغییرات اقلیمی، این شهرها نیز میتوانند در آینده با بحران آب مواجه شوند یا کیفیت زندگی در آنها به دلیل مشکلات آبی کاهش یابد.
نتیجهگیری: پرآبترین شهر ایران کجاست؟
انتخاب «پرآبترین شهر ایران» در نهایت به شاخصها و معیارهای مورد نظر برای تعریف «پرآبی» بستگی دارد. اگر صرفاً میزان بارش سالانه به عنوان تنها ملاک در نظر گرفته شود، شهر رشت با اختلاف قابل توجهی نسبت به سایر مراکز استانها، در صدر قرار میگیرد.
اما اگر مجموعهای از شاخصها شامل میزان بارش، دسترسی به منابع آب سطحی و وضعیت نسبی آبهای زیرزمینی، و همچنین پایداری این منابع مدنظر قرار گیرد، تصویر پیچیدهتر میشود. با در نظر گرفتن این مجموعه از عوامل، شهر رشت همچنان به عنوان یکی از قویترین نامزدها مطرح است. بارش بسیار بالا، بهرهمندی از رودخانههای بزرگ و متعدد، وجود سدهای مهم تامینکننده آب، و وضعیت نسبتاً پایدارتر آبهای زیرزمینی در استان گیلان (بهویژه عدم گزارش فرونشست)، همگی از نقاط قوت این شهر هستند. با این حال، چالش بسیار جدی آلودگی آبهای سطحی شهری آن، بهویژه رودخانههای زرجوب و گوهررود، یک عامل منفی مهم است که «کیفیت» و «قابل استفاده بودن» بخشی از این آب فراوان را به شدت تحت الشعاع قرار میدهد.
شهر یاسوج نیز با بارش بالا، منابع آب سطحی قابل توجه ناشی از ارتفاعات زاگرس، و پتانسیل بالای مهار آب، بدون شک یکی دیگر از شهرهای بسیار پرآب کشور به شمار میرود. اما وابستگی زیاد آب شرب این شهر به منابع زیرزمینی و نیاز به توسعه بیشتر زیرساختهای مهار، تصفیه و مدیریت آبهای سطحی، از نکاتی است که باید در ارزیابی نهایی در نظر گرفته شود.
سایر شهرهای مورد بررسی مانند ساری، گرگان و ایلام نیز از منابع آبی قابل توجهی برخوردارند اما هر یک با چالشهای متفاوتی در زمینه پایداری و مدیریت این منابع روبرو هستند که آنها را در رتبههای بعدی قرار میدهد.
در نهایت، باید تاکید کرد که حتی در پرآبترین شهرهای ایران نیز، مدیریت پایدار منابع آب، کنترل آلودگی، اصلاح الگوهای مصرف بهویژه در بخش کشاورزی، و سرمایهگذاری مستمر در زیرساختهای آبی برای تضمین امنیت آبی درازمدت، امری حیاتی و اجتنابناپذیر است. بدون توجه به این موارد، عنوان «پرآب» ممکن است در آینده و با تشدید اثرات تغییر اقلیم و افزایش تقاضا، معنای خود را از دست بدهد. با در نظر گرفتن جمیع جهات و با اولویت دادن به مجموعهای از شاخصهای کمی و کیفی، و با پذیرش چالشهای موجود، میتوان رشت را به عنوان شهری که بیشترین شواهد برای برخورداری از منابع آبی فراوان در ایران را داراست، معرفی کرد، هرچند این معرفی با قید مهم چالش آلودگی آبهای سطحی آن همراه است. یاسوج نیز با پتانسیل بالای آبی خود، در جایگاه بعدی قرار میگیرد.