مشکات الزهرا و کیمیا علیزاده
به گزارش دور زمین، روزنامه شرق نوشت: این روزها نام مشکات الزهرا صفی، جوان تنیس باز ایرانی به گوش خیلی ها خورده است؛ دختر 17ساله ای که پس از ثبت کلی عنوان اولین ها، به رقابت های معتبر گرنداسلم جوانان رسید و در اقدامی تاریخی به مرحله دوم این رقابت ها نیز صعود کرد، در این مرحله برابر یکی از قدرت های این رشته باخت و از گردونه این تورنمنت کنار رفت.
تورنمنت گرنداسلم استرالیا حال چه در عرصه جوانان و چه بزرگسالان، یکی از چهار تورنمنت معتبر سال است که کسب ورودیِ این رقابت ها هم به مقدار کافی پُزدادن دارد، چه برسد به اینکه کسی پیروز گردد از مرحله اول آن عبور کند. مشکات الزهرا پیش از این تاریخ سازی، چهره چندان سرشناسی نبود؛ سرشناس برای اهالی رده بالای ورزش که در این مواقع ناگهان به رشته تنیس علاقه مند می شوند و با پست های تعریف و تمجیدی، سعی می نمایند ردپایی از خودشان در این پیروزیت به جا بگذارند.
اتفاقا اینجا، همان جایی است که هیچ یک از مسئولان نمی توانند خودشان را به این دستاورد مهم بچسبانند، چون مشکات الزهرا هرچه داشته، حاصل کوشش خود و خانواده بوده و پیروزیتش تمام و کمال فردی است. او خودش هزینه نموده و حتی برای اجاره زمین تمرین هم از جیب خرج نموده است؛ بنابراین سخت است تحمل اینکه کسی این روزها پیدا گردد و بخواهد پیروزیت این دختر جوان ایرانی را که به عنوان اولین ایرانی پیروز شده به رتبه زیر 100 تنیس در جهان برسد، به نام خودش بزند.
پیش تر نام ایران فقط یک بار در سطح این رقابت ها مطرح شده بود که مربوط به ارغوان رضایی بود؛ تنیس باز ایرانی که برای تیم ملی فرانسه و با پرچم این کشور در این رقابت ها مسابقه می داد. او حمایت فرانسه را در اختیار داشت، باوجود اینکه خود و پدرش از نژادپرستی فرانسوی ها حرف می زدند. مشکات الزهرا اما برای رسیدن به رتبه 74 جهان، حضور در گرنداسلم استرالیا و البته کسب تمجید و تعریف از نهادهای بین المللی در عرصه تنیس، یکه و تنها بود و دستاوردش همان طور که در بالا عنوان شد، کاملا فردی است.
حال سؤالی که این روزها مطرح می گردد، این است که مسئولان ورزشی و سیاسی ایران قرار است با مشکات الزهرا در ادامه جهت حرفه ای چه برخوردی داشته باشند؟ احتمالا او درست مثل همین روزها، برای چندوقتی مورد ستایش قرار می گیرد و از گوشه و کنار وعده وعیدهایی هم قاعدتا می شنود. اینکه این وعده ها تا چه مقدار عملی گردد، چندان روشن نیست؛ به ویژه آنکه ورزشکاران بسیاری بوده اند که پیش از این از سوی مسئولان ایرانی وعده های بی فرجام زیادی شنیده اند.
شرایط سنی برای مشکات الزهرای 17ساله، انگیزه و البته دستاوردش آن قدری خوب و درخور هست که در آینده ای نه چندان دور با پیشنهادهای ریزودرشت از سوی کشورهای همسایه روبه رو گردد که بخواهند برای پرچم آنها به زمین تنیس و رقابت با بزرگان این رشته پا بگذارند. اینجاست که باید آنهایی که امورات ورزشی را در دست دارند، آستین همت بالا زده و از لحاظ اقتصادی این جوان مستعد را حمایت نمایند.
البته ناگفته پیداست که این حمایت ها نباید با انتظار همراه باشد؛ چراکه اگر چنین گردد، محتمل است تجربه تلخ کیمیا علیزاده ها در ورزش ایران تکرار گردد. کیمیا یکی از معدود چهره های ورزش زنان ایران بود که با حمایت های خوبی از سوی مسئولان ورزش ایران روبرو شد اما او زمانی که حس کرد قرار است به نفع و میل جریانی خاص مصادره گردد، رفتن را به ماندن ترجیح داد. درست از همان زمان به بعد بود که دختر تاریخ ساز تکواندو که تک مدال ایران در عرصه زنان در بازی های المپیک را کسب نموده، وطن فروش و خائن نامیده شد.
کسی از این نگفت که چرا کار به جایی رسید که کیمیا علیزاده ترجیح داد آینده ورزشی اش را زیر پرچم دیگری ببرد؛ اما مدام در تلویزیون و... با ساختن برنامه های تخریبی، سعی در زشت جلوه دادن کار کیمیا علیزاده داشتند. البته ماجرای مصادره شدن به نفع یک جریان خاص فقط یک طرف ماجرا بود، زیرا وقتی پای رفتن سعید ملایی، دیگر قهرمان ورزشی از ایران به میان آمد، تعیین شد که جریان فکری تصمیم گیرنده در امور ورزشی، برای ورزشکارانی که عمر حرفه ای شان کم و عمر قهرمانی شان کمتر است، چه لطمه ای به آینده آنها می زند. حال، مسئولان ورزش ایران از یک سو و مسئولان سیاسی از سوی دیگر باید انتخاب نمایند که چطور مانع از رفتن مشکات الزهراها از ایران و پناهنده شدن زیر پرچم کشورهای دیگر شوند.
پیش از آنکه طرح و برنامه ریزی نمایند تا در رسانه ملی از مهاجرین، چهره ایخائن و وطن فروش بسازند، بهتر است برنامه ای مدون بچینند تا مشکات الزهرا، اگر آینده ای در عرصه بزرگسالان دارد، که تا به حال چنین نشان داده، تا آخر زیر همین پرچم بماند. پرواضح است که این استعداد جوان در کنار سایر مستعدین ورزشی، فقط احتیاج به امکانات و حمایت های اقتصادی ندارد. درست است که این دو، لازمه ورزش قهرمانی و حرفه ای است اما خطر بزرگ در سال های آینده می تواند همان چیزی باشد که کیمیا علیزاده و سعید ملایی را از ایران جدا کرد؛ یکی به نفع جریان خاصی در حال مصادره شدن بود و دیگری نمی خواست قربانی تصمیمات سیاسی در امور ورزشی گردد.
منبع: فرارو